۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

"جنگ نعمت است"، ویرایش دوم

منصور امان

به مُوازات به جریان افتادن اقدامات بین المللی برای اعمال تحریمهای گزنده علیه رژیم جمهوری اسلامی، رهبران حُکومت به گُزینه تشدید بُحران و کشاندن آن به بُن بست درگیری نظامی روی آورده اند.

تهدید صریح یک آخوند تُرمُز بریده به حملات تروریستی علیه آمریکا که از تریبون رسمی نماز جُمعه اعلام گردید، به طور مُوقت نُقطه اوج حملات گُفتاری را نشانه گُذاری می کند که از هفته پیش بر زبان رهبران و پایوران رژیم ولایت فقیه به گردش درآمده است.

آیت الله خاتمی با اشاره به باندهای آدمکُش و بُمب گذاری که از کیسه ی خلیفه تغذیه می شوند، به دولت آمریکا پیام داد اگر "بخواهد دیوانگی کند"، "دوستداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان منافع آن را به خطر خواهند انداخت".

هماهنگ با این سُخنان تحریک آمیز، پاسدار احمد وحیدی نیز اعلام کرد که "در برابر تهدیدات دُشمنان"، "تمام گُزینه های دفاعی مُمکن را در مد نظر قرار می دهیم". برخلاف آیت الله خاتمی، آقای وحیدی نیاز چندانی به تشریح چند و چون تهدید خویش احساس نکرده است. وزیر کُنونی دفاع در کابینه نظامی – امنیتی، مُدتها مقام سرکردگی واحد تروریستی سپاه پاسداران در خارج از مرزها را یدک کشیده و به همین اعتبار در سطح بین المللی از شُهرت مشکوکی برخوردار است. او به جای خود اجازه می دهد دو حُکم تعقیب بین المللی (دادستانی آرژانتین و اینترپُل) تهدیداتش را تفسیر کُنند.

فقط تا اندازه ای می توان علت افسار گُسیختگی زبانی آقایان خاتمی و وحیدی یا کمی پیش تر، فیروز آبادی و احمدی نژاد را از دست دادن کُنترُل اعصاب زیر فشار طرفهای خارجی ارزیابی کرد. بسا بیشتر، زیر لایه ای که مضمون مُشترک این سُخنان تشکیل داده، یک سیاست مُشخص دیده می شود که آگاهانه چرخاندن پیچ بُحران به سمت بالا را هدف گرفته است.

برای فراکسیون نظامی - امنیتی، هیچ چیز ناگوار تر از اجبار به دست و پنجه نرم کردن با پیامدهای تحریم در حالی که نتوانسته قُدرت خود را در "بالا" ثبات ببخشد و در "پایین" با بُحران اقتدار و مشروعیت روبه رو می باشد، نیست. باندها و گرایشهایی در ساختار "نظام" که منافع مُعینی را در نتیجه محدودیت شدید روابط مالی، اقتصادی و بازرگانی با بازارهای جهانی از دست می دهند، در کنار دسته دیگری که به سبب انحصار قُدرت و ثروت از دایره بهره بیرون رانده شده اند، با شدتی دو چندان کارایی سیاستهای فراکسیون مزبور و صلاحیت آن برای تدبیر "مصلحت نظام" را به زیر سووال خواهند کشید.

از سوی دیگر، خیزش مهار ناپذیر جُنبش اجتماعی در ماه های گُذشته و مُبارزه و مُقاومت آن که اکنون بخشی از آگاهی عمومی جامعه را تشکیل می دهد، بستری برای جاری شُدن نارضایتی و اعتراض طبقه ها و اقشاری که انتقال فشار بر خود را بر نمی تابند، به وجود آورده است. آیت الله خامنه ای و همدستان حتما نباید غیب گو باشند تا بتوانند پیش بینی کنند که موج جاری شُده به کُدام سو سرازیر می شود.

از این رو، بهترین حالت برای باند نظامی – امنیتی ولی فقیه جلوگیری از به چنگ اُفتادن گریبان خود در پنجه تحریم به هر ترتیب است. گُزینه ها زیاد نیستند، یا باید به گونه همه جانبه – و نه فقط در مورد جنگ افزار اتُمی - عقب بنشیند یا از روی تحریمها بپرد و مُستقیم به مرحله بعد یعنی، ادامه کشمکش به گونه غیرمُسالمت آمیز پا بگُذارد.

در این رابطه اولین ولی فقیه "نظام"، آیت الله خُمینی می تواند اُلگوی خوبی برای وارثان خود باشد. با یک بُحران خارجی مُنجر به جنگ، او توانست بُحران سیاسی در داخل را زیر شرایط جنگی ببرد و مُدیریت کند. اهمیت این تدبیر در حفظ قُدرت برای آقای خُمینی چندان بود که از "نعمت" خواندن آن در هر فُرصتی خسته نمی شد. چنین نمی نماید که "رهبر" فعلی نیز داوطلبانه از این "نعمت" چشم پوشی کند.