‏نمایش پست‌ها با برچسب م طحانی، ایران زمین،. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب م طحانی، ایران زمین،. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

11 اردیبهشت، روز جهانی کارگر بر تمامی کارگران ایران زمین و جهان مبارک باد. پیش بسوی اتحاد تمامی کارگران جهان.

11 اردیبهشت، روز جهانی کارگر بر تمامی کارگران ایران زمین و جهان مبارک باد. پیش بسوی اتحاد تمامی کارگران جهان.



۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

معضلات امروز پناهده گان، مسئلۀ پناهندگی!.



معضلات امروز پناهده گان، مسئلۀ پناهندگی!.
مسئلۀ پناهندگی گرچه در دوران رژیم "شاه" مسئله ای خاص بود و بویژه بعد از کودتای 28 مرداد گسترده شد اما فقط در طیف معدودی گسترش یافته بود و همه گان راه و چم پناهنده شدن را نمیدانستند... مسئلۀ پناهندگی در زمان سرازیر شدن "سران رژیم آخوندی در سال 57  به ایران که با حمایت دولتین "انگلیس و آمریکا"، اوج تازه ای گرفت ولی باز فقط به آن طیف از سران و دست اندرکاران رژیم پادشاهی بود که توانسته بودند از چنگال رژیم نو ظهور آخوندی بگریزند.
اوج پناهنده شدن و معضل پناهندگی به زمان بعد از 30 خرداد سال 1360 برمیگردد چونکه "با اعلام جنگ مسلحانۀ مجاهدین در مقابل رژیم ملا، پاسداری" دیگر انبوهی از جوانان مجاهد و مبارز و فدایی و... برای پیوستن به کانونهای این جنگ در برون مرزها، میبایست که از کانال پناهندگی عبور میکردند و جذب شبکه های سازماندهی در  کشورهای همجوار ایران "عراق، ترکیه، پاکستان و..." میشدند. سازمانهای "مجاهدین خلق ایران، چریکهای فدایی خلق و احزاب کردی آن زمان.." در کشورهای همجوار با ایران دفاتر گسترده برای جذب نیرو داشتند و به  طور گسترده در تماس با مجامع حقوق بشری و پناهندگی به دنبال حل و فصل کارشان میرفتند تا با گذر از این مرحله نیروهای جدید و خواهان وصل را به منطقۀ مرزی ایران و عراق و مناطق آزاد شدۀ آن زمان برای گذراندن "آموزشهای سیاسی، نظامی و تشکیلاتی و.."وارد نمایند و نیروی تازه نفس را به صحنۀ جنگ با رژیم آماده کنند... در این راستا کم نبودند نیروهایی که در این راهخروج و وصل،  به دست دژخیمان به شهادت رسیدند، از جمله حملۀ رژیم به پایگاهای مجاهدین در شهرهای مرزی ایران و پاکستان و منطقۀ آزاد شدۀ کردستان ایران و مرزهای نا امن ترکیه وایران و...".
و اما خط پناهندگی در تابستان 67 و پس از عملیات کبیر فروغ جاویدان توسط ارتش آزادیبخش وارد فاز جدیدی شد. رژیم ملا، پاسداری در این زمان تمامی وابستگان به مجاهدین ، چریکهای فدایی و مبارزینی که بر سر موضع تشکیلاتی خود استوار بودند ابتدا در تمامی زندانها و سپس کسانیکه به دلیل سیاسی و وابستگی تشکیلاتی به گروههای فوق در بیرون از زندان بودند رفت و همه را قتل عام نمود و کسانیکه از گروههای سیاسی دیگر که "طرفدار رفرم در این رژیم بودند" را از زندان آزاد و با پاسپورت روانۀ اروپا، آمریکا نمود و "پروژۀ پناهندگی و پناهنده شدن را در دستور کار سپاه پاسداران برون مرزی قرار داد".
این افراد که عمومآ با "پاسپورت روانۀ ترکیه، پاکستان، افغانسان، باکو، عراق و..." شده بودند هدف مشخصی را دنبال میکردند و در کشورهایی که پناهنده میشدند با عوامل پیدا و نهان رژیم و بعضآ مستقیم با سفارت رابطه میزدند و به شناسایی پناهندگان فعال در کادر "اعضای شورای ملی مقاومت و گروهها و سازمانها و شخصیتهای وابسته به شورا" میپرداختند و از آنجا که تمامی عملکردهاشان از چشم نیروهای انقلابی بدور نبود و به کشورهای محل اسکانشان اعتراض میکردند در بعد از گرفتن "پاسپورت شهروندی کشور مطبوعشان" رژیم به ترتیب آنها را به داخل برد زیرا دیگر در خارجه سوخته بودند"! و رژیم کارت جدیدی با عنوان "(مخالفین ما و فراریها میتوانند به ایران باز گردند و در ایران اسلامی امنیت دارند را") به روی میز رهبران اروپایی آمریکایی و مجامع حقوق بشری و پناهندگی برد و قفل دیگری بر معضل پناهنده شدن زد.!!! و نمونه آورد که "مخالفین ما از اروپا و آمریکا به ایران بازگشته و امنیت دارند".....
گستردگی این عمل "پناهنده گان رژیم ساخته" طوری بود که کلیۀ کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا به بازنگری معضل پناهندگی پرداختند و از آنجا که دیگر سازمانهای "مجاهدین خلق ایران، چریکهای فدایی خلق، احزاب کردی" بویژه بعد از جنگ آمریکا و عراق در سال 2003 دیگر "پشت جبهۀ امنی برای تشکیلات خود نداشتند که بتوانند از آنجا به آموزش و سازماندهی نیروهای جنگندۀ خود در داخل بپردازند" و در عمل "همگی از عملیات مسلحانه در داخل"باز داشته شده بودند بهانۀ دیگری برای حل معضل پناهندگی به دولتهای اروپایی و آمریکا داد که دیگر هیچ گروهی در داخل فعال واقعی نیست....
پیشقراول "برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت" در سال 1997 "آقای کلینتون رئیس جمهور جدید آمریکا بود". این مراوده با دولت خاتمی برای مجاهدین و کلیۀ اعضای شورای ملی مقاومت بسیار گران تمام شد و درصد بالایی از انرژی تشکیلاتی قفل شد و بزرگترین بهانه ای بود که کلیۀ کشورهای اروپایی و آمریکا در مسئلۀ پناهندگی را قفل و موم کردند و دیگر کسی را به عنوان پناهندۀ سیاسی نمیپذیرفتند و همۀ کسانیکه به این کشورها فرار میکردند را بر میگرداندند و هستند بسیار کسانیکه در بعد از برگرداندن اعدام شدند...
دشمن به ظاهر شمارۀ یک رژیم در این میان در سال 1997 توسط "اقای کلینتون و با پز ارتباط با خاتمی مدره" و سپس در سال1998 توسط "آقای اوباما، و پز ارتباط با احمدی نژاد" دیگرتمامی راهها را در معضل پناهندگی قفل نمود و کلیۀ کشورهای اروپایی و آمریکا و مجامع حقوق بشری و پناهندگی تمامی راه ها را برای"سیاسیون فراری قفل کردند"!. و انبوه پناهندگان سیاسی در سر فصلهای مختلف خیزشهای اجتماعی در این دوران، به ایران ملا، پاسداری برگردانده شدند و یا سالیان درازی است که در "ترکیه، یونان، آذربایجان و... قفل شده اند".
بن بست شکنی پناهندگان در کشورهایی مثل" یونان، ترکیه " با دوختن لبهاو تحصن در مقابل مقر سازمان ملل شروع شد و پس اززمانی بسیار طولانی به معدودی از آنها پناهندگی داده شد. این بن بست شکنی اوج فراتری به خود گرفته و همانگونه که در خبر ها آمده در باکو "با دوختن لبها، چشمها، گوشها" و اخیرآ در انگلستان نیز به همین شیوه پناهنده گان به اعتراض به دولتین و ارگانهای پناهندگی و حقوق بشری پرداخته اند... مورد انگلستان که "جوانی 17 ساله ادعای مورد تجاوز قرار گرفتن توسط رژیم پلید ملا، پاسداری را هم دارد"، چیز جدیدیست، و دریغا که تمامی مراجع مورد بحث ککشان هم نمیگزد و باز تاب گستردۀ این عمل پناهندگان در مطبوعات و رسانه های جهان را به هیچ میگیرند
چاره چیست؟!
از آنجا که در رابطه با مسئلۀ پناهندگی با پرداختی گران توسط"مجاهدین و فدایی ها و مبارزین واقعی" رقم خورده و در طول سالیان گدشته رژیم پلید ملا،پاسداری اعضاء و وابستگانشان در ایران را به چوبۀ دار میسپارد و این اصلی ترین دشمن رژیم (مجاهدین، فدایی خلق و وابستگان به شورای ملی مقاومت"، هم درگیر رفع مشکل و بر چسب تروریستی علیه مجاهدین هستند و هم "مزدور مالکی، حاکم عراق جدید مدام از مجاهدین کمپ اشرف از کشته پشته میسازد)، کانونهای پرداختن به معضل پناهندگی را در کشورهای محل اقامت خود گرم نگه داریم و "خونهایی مثل کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر، و خانم زهرا رجبی شهید راه پناهندگان سیاسی و...)" را زنده نگاه داریم و از پناهندگان جدیدالورود با هر نامی و هر فکر سیاسی حمایت کنیم و زبان گویای آنها باشیم تا نگذاریم که "حریم مقدس پناهندگی دستخوش ددان ملا، پاسدار گردد." پر واضح است که هر پناهنده ای که به ایران برگردانده شود با انگ "مجاهد و محارب و..." به چوبۀ دار سپرده میشود و یا باید تمام عمرش را در زندانهای رژیم سپری کند.!
نگذاریم که دولتین مماشاتگر "حرمت و حریم پناهندگی را خدشه دار نمایند" و آنها را افشا و رسوا نماییم . و اینرا که "پناهندۀ سیاسی کانون جوشان مقاومت است را" پاس بداریم....در" هر سر فصل اعتراضات اجتماعی در داخل، انبوهی پناهنده به خارج سرازیر میشوند آنها را دریابیم و یاورشان باشیم".
همانگونه که "مجاهدین با خون خود بن بستها را باز میکنند" پناهندگان امروزی نیز به آن پی برده و با "دوختن لبها، چشمها و گوشها شان" به این ندا پاسخ میدهند. بهوش که" از این عمل دلیرانه شان غافل نشویم و بر سر سران مماشاتگر اروپا،  آمریکا بکوبیم و چشمشان را به خیانتی که میکنند باز نماییم".
پیروزی از آن خلقهاست و ارتجاع در پرتو خورشید درخشان آزادی محو و نابود خواهد شد.
پیروز باشید.
ایران زمین.

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

مثلث شوم "اوباما، احمدی نژاد خامنه ای، مالکی" وکشتار "مجاهدین بی سلاح"!.

مثلث شوم "اوباما، احمدی نژاد خامنه ای، مالکی" وکشتار "مجاهدین  بی سلاح"!.
 
اوباما که با شعار "تماس و رابطه زدن با احمدی نژاد" در تبلیغات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شد در طول این مدت از ریاست جمهوریش بجز "تحریمهای بچه ترسون بر سر پروژۀ اتمی رژیم ملا، پاسداری و بعضآ موارد تروریستی" هیچ موضع مشخص و قابل قبول علیه رژیم نگرفته؟! و در طول این مدت در عمل و با "سکوت در مقابل اعدامها، سرکوب تظاهرات و..." دقیقآ آب به آسیاب اعمال ضد خلقی رژیم ملا، پاسداری انداخته است"!.
در رابطه با مجاهدین و ساکنین کمپ اشرف نیز با سکوت خود، و عدم رفع برچسب تروریستی راه رابرای کشتار مجاهدین باز نموده و با "خنجری از پشت به مجاهدین خلع سلاح شده ودادن مسئولیت کمپ اشرف به نیروهای عراقی و مالکی که نوچۀ رژیم ملا، پاسداریست" وارد مرحلۀ جدیدی از نابودی تام و تمام مجاهدین اسیر و دادن یک برگ سبز دیگری به {خامنه ای، احمدی نژاد، مالکی} شد. در این راستا کار به جایی کشیده که عملیات کشتار "جنایت علیه بشریت در 19 فروردین 1390 " در زمان حضور سران دولت "اوباما (رابرت گیتس، وزیر دفاع اوباما) انجام میگیرد"!؟ و در مقابل تمامی انعکاسات و محکوم نمودن این جنایت، در زمان حضور وی در عراق، آقای گیتس"از مالکی تقاضای خویشتنداری" میکند!؟ انگار که این "نیروهای ضد خلقی مالکی بودند که مورد هجوم مجاهدین" قرار گرفته اند!؟
رژیم پلید ملا، پاسداری که "طراح و خط دهندۀ این جنایت علیه بشریت" است، از مالکی میخواهد که "بیشتر و بیشتر از مجاهدین کشته بگیرد"!.
این "مثلث شوم" همگی با پز داشتن حمایت داخلی و با انبوهی از تقلب {کودتای خامنه ای برای رئیس جمهور کردن مجدد احمدی نژاد، و کمبود  آرای کافی حزب مالکی  و تبانی او با دیگر نیروهای وابسته به رژیم در عراق و کمک و خط دادن رژیم برای دوباره نخست وزیر شدن وی علیرغم برتری آرای حزب رقیب و برچسب لیست تروریستی آمریکا و عدم التزام آقای "اوباما و دولتش" به رآی دادگاه آمریکا برای لغو برچسب و...") در رآس حکومت قرار گرفته اند، در "مثله و نابود کردن دشمن شمارۀ یک خود یعنی مجاهدین خلق" با هم به رای زنی برای اینکه چه عملی (از نظامی، سیاسی، اقتصادی و..) بر علیه مجاهدین ورق را رقم بزنند از یکدیگر سبقت میگیرند. و هر سه رئوس این مثلث پلید "خود وارد پاسخگویی به این جنایت علیه بشریت" نمیشوند و افراد دست چندم را وادار به پاسخگویی میکنند "که در زمان لازم خود را تبرئه نمایند!".
اگر این مثلث پلید سعی در نابودی مجاهدین بی سلاح شهر اشرف دارند مجاهدین را که از جنگ باکی نیست و همانطور که رهبر انقلاب "آقای مسعود رجوی در گفتگو با مجاهدین شهر اشرف گفت: ("ما که در بند جا و مکان نیستیم)". ... و از بدو این پروسه دائم میگوییم:"( بیا، بیا، بیا،.")، و... "(مائیم که تعادل این جنگ نابرابر را رقم میزنیم نه مالکی و رژیم)"و.... و "(به این مقاومت شما که نه سلاح دارید و نه تجهیزات، به این میگویند فتح مبین .....).
رادیو ها و بلند گوهای این مثلث شوم "رادیو آمریکا، رادیو بی بی سی، رادیو فردا، و تمامی بلند گوهای رژیمهای ایران و عراق" کف بر لب آورده و سر این مقاومت پاکباز، "آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت"را به مسلخ خود میبرند و آنها را مسبب این "جنایت علیه بشریت" میدانند نه مالکی "عامل اجرای دستورات سپاه قدس رژیم پلید ملا، پاسداری" و آمریکا؟!. و گوئیا که تمامی اقدامات رهبران مجاهدین برای یافتن راه برون رفت از این "مهلکۀ سهمگین اسارت 3400 عضو مجاهدین از عراق در طول این 7 سال هیچ بوده است"!
باید که در این رابطه "مزدور مالکی، عملۀ رژیم در عراق" را هدف قرار داد و در مقابل هر عمل وی نقش رژیم ملا، پاسداری و (آقای اوباما) را در تمامی مجامع متمدن دنیا برملا کرد و نقش آنها را در این جنایت علیه بشریت بر روی میز سران و رهبران کشورها و مجامع حقوق بشری و متمدن و تآثیر گزار جهان گذاشت. نمایندگان شما در شهر و کشوری که ساکنید ( در اروپا، آمریکا، آسیا و...)، سازمان ملل متحد، صلیب سرخ و هلال احمر و هر کس که با شنیدن آن دست به کار، عملی در حمایت از مجاهدین بی سلاح شهر اشرف میشود را آگاه نماییم و لحظه ای از این حق خود و مجاهدین اشرف کوتاهی نکنیم. باید که تقاضای "به دادگاه کشاندن مالکی این عملۀ رژیم ملا، پاسداری در رابطه با جنایت علیه بشریت در (عملیات فروغ ایران و فروغ اشرف) را بر سر میز تمامی رهبران جهان و مجامع حقوق بشری، ارگانهای مستقل و آزاد ببریم و سر مویی از آن کوتاه نیاییم تا مسئلۀ اشرف تعیین تکلیف شود.....
سکوت در این رابطه یعنی"تآیید این جنایت علیه بشریت". اگر به سن و سال و زندگینامۀ 34 شهید "فروغ اشرف" نگاهی بیندازید مطمئن میشوید که مجاهدین در این عملیات چه فدیه های گرانبهایی را پرداخت کردند" و این نشانۀ بلوغ ایدئولوژیکی مجاهدین میباشد.
این مثلث شوم فقط و فقط با افشاگری شما دوستان و هوادارن مجاهدین وفدایی، آزادیخواهان ومبارزین واقعی ایران زمین دربند قابل مهار شدن و به میز محاکمه کشیدن مسئولین این جنایت امکان پذیر است و بس.
چراغ سبز آمریکا، "اوباما، گیتس" را در مورد این جنایت علیه بشریت، هرگز از قلم نیندازید و در همه جا متذکر شوید.
 امپریالیسم و ارتجاع دو روی یک سکه اند و با خورشید درخشان آگاهی توده ها محو و نابود خواهند شد.
پیروز باشید.
ایران زمین

۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه


رژیم، ملا، پاسداری!؟ چرا!؟
نگاهی کوتاه به بافت حاکمان بر ایران زمین دربندمان.
این نگاه به ما میشناساند که چه کسانی بر ما حاکمند؟ چه ماهیت ایدئولوژیکی دارند؟ از چه خواستگاه  طبقاتی آمده اند؟ چگونه باید با آنها مبارزه نمود؟
برای مقابله با هر پدیدۀ اجتماعی اول باید بر برآمد طبقاتی، ایدئولوژیکی، سیاسی آن اشراف داشت تا بتوان آنها را تحلیل و تقسیر و مبارزۀ طبقاتی نمود و گرنه نه تنها توان مبارزه با آنها را نخواهیم داشت بلکه به آنها امکان بقا خواهیم داد و در جنگ با آنها کم خواهیم آورد...
-          رژیم ملا سالاریست!

یعنی بافت رژیم حاکم از بافت خرده بورژوازی ملایان است، تمامی سیستم بر روی افکار حاکم بر حوزه های جهل و جنایت موجود در ایران که از بدو ورود اسلام به ایران و سپس در سرفصل های مختلف حاکمان گذشتۀ ایران در این حوزه های جهل و جنایت بافته و تنیده شده است شکل گرفته، گروهی آنرا افکار حاکمان صفوی در قرون گذشته بر ایرانمان حاکم شده بودند وبه دین اسلام بال و پر جدیدی دادند و سپس آنرا درمدارس و حوزه های درسی طلاب و مدارس علمیه این زمان بسط و ربط دادند میشناسند....
سلسله مراتب حوزه های درسی این طلبه ها سیستمی است که در حال حاظر بر ایرانمان حاکم است و کسی که در بالای حکومت است کسی است که میتواند با یک فتوا حرام را حلال! و حلال را حرام کند! و مابقی بافت حاکمیت گوسفند وار پیرو و فرمانبردارند...
بنا به گفتار برادر مجاهد مسعود رجوی، در میتینگ امجدیه، بنقل از پدر طالقانی... "حکومتی که به اسم دین بر مردم حاکم میشود بدترین دیکتاتوریهاست....." چرا که بر اوهام تودۀ مردم استوار است و جهان را با دیدگاه اسلامی خود که از قرون وسطی به ارث برده تبیین مینماید و همه از ولی فقیه!، رهبر دینی!، امام جمعه و جنایت! باید که فرمانبردار باشند و گرنه با یک کلام مسحور و به بند و زندان کشیده خواهند شد.
جایگاه فعلی رهبر باصطلاح جمهوری اسلامی (علی خامنه ای) بسیار متزلزلتر است زیرا که در سلسله مراتب حوزوی و طلبگی رتبه بالاتر از او در ایران هستند و آنها نیز با دیدگاه خود وقعی به گفتارو کردار او نمینهند. بی دلیل نبود که در سفر اخیر خامنه ای به قم رژیم با ماهها آسمان به ریسمان بافتن میخواست وانمود نماید که "فضلای قم و مدرسین، و مراجع تقلید" از او استقبال و حمایت می نمایند ولی این چنین نشد! و بزور و تهدید وتطمیع توانستن دانش آموزان را از مدارس وکارگران وکارمندان را به صحنه بکشانند تا نشان دهند که "ولی فقیه" یک شبه در قم هم،پایگاه اجتماعی دارد.....
رادیو های فارسی زبان که نقشی به سزا در روی کار آوردن این رژیم پلید داشتند از قبیل "بی بی سی فارسی"، "رادیو آمریکا"، "رادیو دویچه وله آلمان"، رادیو "روسیه" فعلی و ... بطور آگاهانه اینرا تلقین میکنند که رژیم مطلوب مردم است و بر آتشبیاری این حاکمان جهل و جنایت دامن میزنند. این رادیو های بیگانه دیریست که پایگاه اجتماعی خود را در بین مردم دلیرمان از دست داده اند. و کسی دروغهای دولا پهنای آنانرا باور نمیکند...

-          رژیم پاسداریزه شده است.!
ملایان حاکم در بدو سلطه شومشان ارگان نظامی خود را به نام "سپاه پاسداران"، "بسیج"، کمیته های ضد خلقی" را در هر کوچه و برزن بنا نهادند تا میخ حکومت خود را در هر کوچه و برزن بکوبند. در آن زمان بدو تآسیس این ارگانهای سرکوب و تفتیش عقاید نیز دارای سلسله مراتب نه برپایۀ قانون و آگاهیهای نظامی بلکه عین سلسله مراتب "حوزوی" بر ایدئولوژی استوار بود و کسی بالا قرارمی گرفت که به ایدئولوژی آخوندی حاکم متعهد بود. طیف اقشار نا آگاه که "خمینی دجال را در ماه میدیدند" به دلایل فقر مالی، فرهنگی، ایدئولوژیکی، سیاسی به آنها رو آوردند...
گله های قمه کش و قداره بند که در کوی و برزن بر روی مخالفین، مجاهدین، انقلابیون، زحمتکشان و اقشار جامعه تیغ میکشیدند و بر سر و روی زنانمان اسید می پاشیدند در این ارگانهای سرکوب(سپاه، کمیته، بسیج) رتبه های فرماندهی گرفتند و توده های مردم را در هر ارگان و کارخانه و کوی و برزن سازماندهی نمودند....
آغاز جنگ ناخواسته و زودرس عراق با ایران باعث شد که سپاه و کمیته و بسیج با بافت "ملا سالاری" سریع در همه جا گسترش پیدا کند و در پوش دفاع از وطن فوج فوج جوانان و دانش آموزان بالاجبار جذب و سازماندهی شوند و این بالاترین کمک به رژیم ملا سالاری بود که سیستم حاکم بر "سپاه، کمیته، بسیج" را بر پایۀ افکار ملا مدارانه تشکل ببخشند. این تشکلات "سپاه بسیج، کمیته" اساسآ آموزش نظامی کلاسیک را نمیدیدند و در آنها کسی بالاتر و فرمانده بود که به رژیم آخوندی و افکار آن نزدیکتر بود و در جنگ با مجاهدین و مبارزین سفاکتر......
با گسترش سلسله مراتب آخوندی در سپاه ضد خلقی، ضدیت با احزاب و سازمانهای انقلابی به شکلی نمود داشت که یک سپاهی اگر در جمعی با یک انقلابی روبرو میشد و کم می آورد "حق تیر" داشت و میتوانست فرد مخالف عقیدۀ خود را با شلیک از صحنه حذف نماید. درست مثل اینکه یک آخوند در منبر با یک کلمه "فتوا" حرامی را حلال و حلالی را حرام میکند!...
بنیانگذاران سپاه "سبزعلی رضایی" به عنوان اولین فرمانده، "شریعت مداری" و .... اساسآ یک نظامی نبودند و از آموزشهای نظامی بویی نبرده بودند و تمامی مشکلات خود را با "صلوات" حل و فصل میکردند. این طرز تفکر بر تمامی سلسله مراتب سپاه غالب گشت و در نیمه های جنگ با عراق که سپاه تصمیم به دادن درجه و رتبه به افراد سپاه نمود این سلسله مراتب را نه بر مقام و ارزش دانایی افراد از فنون نظامی"فنون نظامی کلاسیک جای خود دارد"، بلکه بر سرسپردگی آنها به ملایان میچرخید و در پس آن فقط آموزشهای جنگ چریکی" آنهم از نوع آخوندی" را میدیدند.. این بود که دانش آموزان را مستقیم از مدرسه به میدانهای مین روبی در جنگ میبردند.......
این سلسله مراتب در "نیروهای ارتش و پلیس و شهربانی" نیز بکار گرفته شد و تا کنون در ارتش، شهربانی و سایر ارگانهای نظامی فرمانده کسی است که به قوانین ملا سالاری آگاهی دارد و آنرا میتواند در سیستم تحت کنترل خود بچرخاند نه "آگاهی رزمی وفنون نظامی کلاسیک" که در دانشگاه های نظامی در دول دیگر تدریس میشود. بلکه سلسله مراتب "حوزه ای آخوندی" بر آن حاکم است. و این روش در بعد از پایان جنگ ضد خلقی 8 ساله با عراق در تمامی ارکان ارتش و پلیس جا گرفت و ریزشی های سپاه نیز بعد از بریدن از سپاه در جستجوی راهی برای ورود به مجلس ضد خلقی رژیم میجویند، زیرا که بافت فکریشان از سنخ رژیم تنیده شده است.....

-          ما با رژیمی "ملا، پاسداری" با بافت امنیتی محض روبرو هستیم.
در این پدیده همه چیز بر اساس حفظ این "سیستم ملا، پاسداری" تبیین میشود. ارگانهای نظامی رژیم در سطح آموزش نظامی در ردۀ صفر مطلق هستند. آموزشهای نظامی صرفآ برای پرکردن وقت آنهاست و در رتبه دادن نقش درجه دوم دارد. آن چیزیکه در رتبۀ نظامی در ارتش و پلیس درجه یک میباشد وابستگی فکری افراد به "تفکر ملا، پاسداری" است. تمامی سرداران ارتش و پلیس و سپاه اگر نتوانند در عمل این خلوص "ملا، پاسدار" بودن خود را ثابت کنند نمیتوانند به درجۀ سرداری و.... برسند.
پس برای جنگیدن با این رژیم "ملا، پاسداری" که بدلیل وابستگی فکری به قرون گذشته میباشد و روز بروز در ریزش و فروپاشی غریزی است باید که قلب "ملا سالاری" را نشانه رفت و خانۀ عنکبوتی "ملا سالاری" را در هم کوبید.
این رژیم" ملا، پاسداری" متعلق به این دوران نیست. هم چنانکه اولین فرماندۀ سپاه پاسداران"سبزعلی رضایی" اخیرآ گفت " کاش شهید میشدیم و این دوران را نمیدیدیم"، بمرور زمان رو به اضمحلال است و با یک تلنگر دقیق از دید ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی فرو خواهد ریخت، زیرا متعلق به قرن بیست ویکم نیست. کارکردهای دقیق نیروهای مجاهد و مبارز در سر فصل هایی مثل انتخابات ریاست جمهوری گذشته و .... خود را   نشان داد که رژیم توان مقابله با امواج گستردۀ مردمی را ندارد و جارو خواهد شد. و این دور نیست، زیرا که مجاهدین و مبارزین میهن در تمامی سرفصل ها به کمینند. بامید روزیکه این رژیم "ملا، پاسداری" را بگور بسپاریم.
م طحانی

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه