فراسوی خبر... 29 اسفند
ترقه های پُر صدایی که خامنه ای را ساکت کردند
منصور امان
پنج روز پس از خیزش سراسری چهارشنبه سوری، دود و خاکستری که در گلوی باند نظامی - امنیتی ولی فقیه رسوب کرده، همچنان مسیر برآمدن هر صدایی از حنجره آن، حتی در شکل دروغ پردازیهای معمول در باره جدیدترین رویارویی خود با جُنبش اجتماعی را مسدود کرده است.
یک علت بُهت زدگی دسته جمعی سرکردگان حُکومت را گُستردگی جُغرافیایی اعتراضات در این روز و به فُکاهه تبدیل شُدن ژست ظفرنمونی که "مقام عُظمی" و لوطیهایش بعد از 22 بهمن با آن در برابر نگاه همگان پدیدار می شدند، توضیح می دهد. در شُعله های آتشی که بر کف خیابانها، کوچه ها و کوه های تهران، رشت، اهواز، خرم آباد، بروجرد، تهران، سنندج، مهاباد، بانه و جُز آنها گُر گرفت، دژ کاغذی حُکومت دیوار به دیوار خاکستر شد در حالی که هنوز آب دهان چسبان ولی فقیه روی نُقاط وصل آن خُشک نشده بود.
یک دلیل دیگر انفعال دیدنی حُکومت، فرار از روبرو شُدن با آثار گاف شرعی خود در آویزان شُدن به رشته ی فتوای مذهبی برای جنگ با چهارشنبه سوری و اعتراضهایی است که آگاه بود بر دوش آن به خیابان حمل خواهد شد. این به خوبی تصور پذیر است که باند نظامی – امنیتی هنگامی که به "مراجع" استخدام شُده اش سفارش فتوای حلال و حرام می داد، نگرانی زیادی پیرامون ریسکهایی که از این زاویه مُمکن است مُتوجه حیثیت فعالین "حوزه" مربوطه بشود نداشت. چه، هم تراز با میزان اعتبار و نفوذ اندک کسانی از رسته آیت الله نوری همدانی، خسارات احتمالی نیز چندان سر درد آفرین نمی توانست باشد. از این رو با خاطری آسوده می توانست بر توپچیهای مواجب بگیر جلیقه انتحاری بپوشاند و به میدان چهارشنبه سوری بفرستد.
اما این مُقدمه و نتیجه گیری هنگامی که موضوع به "ولی فقیه"، "رهبر شیعیان جهان" و - پُر آب و تاب تر - "ولی امر مُسلمین جهان" یا به عبارت دیگر به "عقبه ایدیولوژیک نظام" مربوط می شود، بر حسب قاعده نمی بایست اعتبار داشته باشد. "آقا" و رعیتها گره کیسه مورد مُناقشه ای را شُل می کردند که بازگرداندن وجه هزینه شُده بدان حتی در شرایط غیر بُحرانی هم در توان آنها نیست.
با این وجود، به اشاره آیت الله خامنه ای، ماشین تبلیغاتی حُکومت به گونه یکپارچه و با شور تحسین برانگیزی، بوق زنان برای جلب نگاه ها به سمت فتوای "رهبر" پیرامون "مبنای شرعی نداشتن" چهارشنبه سوری و "فساد" آن به حرکت درآمد. آقای خامنه ای بدین وسیله، از این لحظه به بعد هر حرکت اعتراضی و یا حتی پایکوبی عادی بدون انگیزه سیاسی در چهارشنبه آخر سال را با اقدامی علیه جایگاه مذهبی خود مُترادف کرد. او در نقش پهلوان پنبه پیشاپیش استشهادیون حوزوی به حرکت درآمد تا با ترکیدن نخُستین ترقه ها به همراه آنها و باروتهای نم گرفته ولایت و فقاهت و مرجعیت اش نقش زمین شود و از آنجا پیام دهد که دایره نفوذ رهبر "اُم القرا" از بارگاهش فراتر نمی رود.
اکنون حُکومت به عقب می نگرد و هیچ جُمله ای برای سر پا نشاندن "آقا" نمی یابد. او نه فقط زیر آوار قانون جنگی زیر پا نهاده شُده ی خود که، زیر سنگینی شریعت رسمی به هیچ انگاشته شُده اش هم دراز شُده است.