مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران
|
ساعتی پیش، دادگاه عدالت اروپا برای سومین بار به لغو برچسب ارتجاعی و استعماری حكم داد. سومین پتك بزرگ حقوقی و تاریخی، بساط شعبده و راهبند تروریستی اتحادیه اروپا را در هم كوبید. آخوندها و مزدوران و پشتیبانان آنها باز هم بور و كور و مقهور شدند. در حكم دادگاه به صراحت آمده است كه شورای وزیران اتحادیه اروپا حق دفاع سازمان مجاهدین خلق ایران را نقض كرده است و همچنین از دادن اطلاعات مشخص به دادگاه درباره موضوع نامگذاری تروریستی امتناع نموده و علاوه بر این به حقوق بنیادین سازمان مجاهدین خلق ایران در صیانت مؤثر قضایی تعدی كرده است. از 21آذر1385 كه نخستین حكم دادگاه عدالت اروپا صادر شد تا امروز (14آذر 1387) دو سال به درازا كشید. با تك و پاتكی بغایت سخت و سنگین و پر فشار كه مریم آنرا به پیش برد. آفرین بر خواهران وبرادران اشرفنشان و نیروها و همسنگران مقاومت خروشان، كه با عزم آهنین، سرشار و پرامید، سرفراز و پر شكیب، در برابر انبوه فتنهها و توطئهها، سینه سپر كردند. از پا ننشستند، ایستادند و پیش تاختند. گفته بودیم «در جایی كه هنوز یك قطره قانون و یك ذره آزادی و وجدان وجود دارد، تردید نكنید كه ما پیروز مىشویم». «بگذریم كه اگر قانون و عدالت بیمانع و رادع جاری شود و مبتنی بر سیستم قطرهیی و ذرهیی نباشد، بیگمان در این دادگاهها جای ظالم و مظلوم و جای قربانی و جلاد بهكلى باید تغییر كند. ظالم و جلاد همان ظلمه دینی و همان عمله لعنت شده فاشیسم مذهبی هستند كه برای كشتار و سركوب مجاهدین، اسب زین كردند و اسباب كار آماده ساختند و گواهی دروغ دادند». درود و سپاس بر حقوقدانان برجسته بینالمللى و نمایندگان منتخب ملتهای اروپایی، این وجدانهای بیدار انسانی كه درجستجوی عدالت و آزادی، بی هیچ چشمداشت در كنار مریم و ملت ایران وفرزندان دلاورش در اشرف قرار گرفتند. چنین بود كه جهان به ایستادگی پرداخت. ××××××× اما ما در زمانهیی بهسر میبریم كه دبیركل سابق ملل متحد درباره آن گفت: «ما درسطح بینالمللى شاهد استفاده روزافزون از كلمه تروریسم برای اهریمن سازی از مخالفان سیاسی هستیم تا آزادی گفتار و مطبوعات به بند كشیده شود و نارضایتیهای مشروع سیاسی، غیرمشروع نمایانده شود». راستی مرز مقاومت مشروع در برابر فاشیسم و دیكتاتوری، با تروریسم غیرمشروع در كجا كشیده مىشود؟
5سال پیش، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاكمیت به مردم ایران، تأكید كرد: «شاخص و وجه ممیزه حقیقی، واقعی و ضروری، بین تروریسم و مقاومت مشروع، همانا رد یا قبول انتخابات و نظرپرسی آزاد تحت نظر ملل متحد یا هر ارگان ذیصلاح بینالمللى وبی طرف دیگر است. بااین شاخص و با این تعریف، بهخوبی مىتوان تعابیر مبهم و تفسیرهای كشدار وبرچسبهای مغرضانه سیاسی را كنارگذاشت و به روشنی بین آنهایی كه به رأی مردم و انتخابات آزاد احترام میگذارند وبرای آزادی و حاكمیت مردم مبارزه مىكنند، با آنهایی كه مانند آخوندهای حاكم برایران از انتخابات و نظرپرسی آزاد سرباز میزنند، مرزبندی كرد» (23آذر 1382). ××××××× یك نماینده كنگره آمریكا در همان زمان درباره مجاهدین گفت: «وقتی كه شما یك ملّا در ایران باشی قطعاً آنها را تروریست میبینی… . در واقع آنها یك سرمایه عظیم هستند. آنها بودند كه همه دادهها را در مورد ماجراجوئی اتمی كه ما اطلاع داریم، افشا كردند» (تام تانكریدو- 16نوامبر2003). از این پیشتر یك استاد برجسته آمریكایی به اعضای كنگره و كارمندان آن گفت: «ما مجاهدین خلق را كه با حامیان تروریسم میجنگند بمباران مىكنیم و بعد با حامیان تروریسم [رژیم ایران] در ژنو مذاكره مىكنیم، هیچ چارچوب منطقی براین سیاست حكمفرما نیست» (پروفسور دیب - 18ژوئن 2003). امامماشات و استمالت امان نمىداد. هرجا هم كه دربرچسب تروریستی علیه مجاهدین كم میآوردند، به اسناد موهوم محرمانه استناد مىكردند. اسنادی كه نه دیروز در انگلستان و نه امروز در فرانسه، به گواهی استراون استیونسون نماینده پارلمان اروپا «هیچ چیز جز مزخرفات و چرندبافی عوامل وزارت اطلاعات و مقالات روزنامههای رژیم ایران» نیستند! (جلسه مطبوعاتی پارلمان اروپا -4دسامبر 2007). دردی ماه سال86، جان نگروپونته رئیس كل ارگانهای اطلاعاتی ایالات متحده بهدرستی خاطرنشان كرد كه «تروریسم كلید استراتژی امنیتی ایران است» (خبرگزاری فرانسه - 11ژانویه 2007). ××××××× بهروشنی میتوان دریافت كه اگر این واقعیت، به چارچوب یك سیاست منطقی راه مییافت، اگر برچسب تروریستی بهجای اینكه از سوی اروپا و آمریكا به مجاهدین چسبانده شود و 12 دولت را به مقابله با آنها برانگیزد، دركارنبود، بدون شك امروز اثری از رژیم آخوندی ولایت فقیه در میان نمیبود. از اینجا میتوان اهمیت حذف برچسب تروریستی را البته در تمامیت آن، هم برای رژیم و هم برای مردم ایران فهمید. چهار چیز است كه رژیم تحمل آنها را ندارد و هر یك به طریقی بهسرنگونی آن می انجامد:
نخست، شكستن طلسم اختناق است كه به تودههای میلیونی امكان میدهد به خیابانها بیایند و به پیشاهنگان خود كه دانشجویان مبارز و مجاهد و جوانان بهپاخاسته میهن باشند بپیوندند. همانها كه درآستانه روز تاریخی 16آذردر پلیتكنیك تهران یا در دانشگاههای شهر ری و قزوین و تاكستان و نائین و یزد و اردبیل و سنندج و كرمانشاه و دیگر شهرهای میهنمان بهپاخاستهاند. رژیم آخوندی بهشدت از پیوند عنصر اجتماعی با مجاهدین و مقاومت ایران در هراس است. از این رو وزارت بدنام بیپرده مینویسد: ـ «عوامل مجاهدین اقدام به یارگیری از میان برخی روزنامه نگاران نمودهاند. ـ تلاش میكنند تا از طرق مختلف بر گرده فعالین سیاسی - اجتماعی و همچنین روزنامهنگاران سوار شوند. ـ این سیاست حدود دو سال است كه در دستور كار… مجاهدین قرار گرفته است و طی تماس با برخی از اعضای انجمن اسلامیدانشجویان، روزنامهنگاران و برخی فعالین مدنی و حقوقبشری، ادعای همراهی و حمایت از اقدامهاى و نوشتههای آنان را سر میدهند… ـ گروه تروریستی مجاهدین دو هدف را دنبال میكند: جمعاوری اطلاعات و تشجیع و ترغیب این افراد برای برهم زدن نظم و به آشوب كشیدن فضای تجمعات صنفی و سیاسی. ـ بقایای رجوی با در پیش گرفتن یك سیاست آنارشیستی، تصمیم گرفتهاند با صرف انرژی مضاعف بر روی این روش، تا آنجا كه میسر و ممكن است فضای داخلی را متشنج و تجمعات را به آشوب بكشانند». ××××××× دومین چیز ترسناك برای رژیم، «گزینه نظامی» و گرفتار شدن در تجربهیی مانندعراق است كه چون امكان وقوع ندارد از آن واهمهیی ندارد. بااینوصف وقتی كه از هدف قرارگرفتن مراكز اتمیاش صحبتی به میان میآید، قالب تهی میكند و با بهراه انداختن انواع و اقسام مانورهای سركوبگرانه بیپرده میگویدكه اولویتش «مقابله با تهدیدهای داخلی» یعنی «تهدیدات سیاسی، اجتماعی و امنیتی» است. ××××××× سومین چیز همانا «راهحل سوم» است یعنی برداشتن راهبندها از مسیر حركت مردم و مقاومت ایران كه بهسرتاپای رژیم رعشه مرگ میاندازد. بنابراین، حذف برچسب تروریستی در تمامیتش، جایگزین حمله نظامی و نیز جایگزینی برای شكستن طلسم اختناق است. بیجهت نیست كه با لودگی و مسخرگی، تمام مزدوران بسیجی و اطلاعاتی را به مقابل سفارت انگلیس میفرستد تا تحت عنوان خانوادههای مجاهدین از انگلیس درخواست كندكه مبادا فرزندان آنها را از لیست بیرون بیاوردیادرسركوب فرزندانشان كوتاهی كند! از این روست كه در شرایط مشخص كنونی برداشتن این راهبند، به همان اندازه ملی شدن نفت در زمان مصدق بزرگ و رأی دادگاه لاهه اهمیت دارد. سلام بر پیشوای فقید نهضت ملی ایران. ××××××× چهارمین چشم انداز وحشتناك برای رژیم ولایت فقیه، روشن شدن موتور ژئوپلیتیك در عراق كنونی یعنی خلع ید تام و تمام از رژیم در این كشور است كه «فضای تنفس» اصلی فاشیسم دینی را مسدود میكند. بیجهت نیست كه از هیچ توطئه و از هیچ جرم و جنایت و رذیلتی علیه مردم عراق و علیه اشرف ومجاهدین فروگذار نمیكند. با لودگی و مسخرگی تمام مأموران اطلاعات بدنامش را درپی حمایت 3میلیون تن از شیعیان عراق از مجاهدین، تحت عنوان خانوادههای مجاهدین به صحنه میآورد تا از «تصمیم مبارك شورای وزیران عراق در17ژوئن 2008» مبنی بر سركوب و اخراج فرزندانشان و جرم شناختن هرگونه همكاری و رفت و آمد عراقیان و خارجیان با آنان در اشرف «تشكر و قدردانی» كنند ودرخواست محاكمه و قصاص فرزندان خودشان را در عراق بهعمل بیاورند! ××××××× اما خوشا كه مجاهدین به یمن مریم و انقلابش در صفوفشان، سركوب و فشار 12 دولت را مضافاً بر همه جرم و جنایتهای رژیم آخوندی دوام آوردند و عزم جزم كردند تا درمیان كوره گدازان آزمایشها، شرّ كثیر را به خیر عظیم تبدیل كنند. اكنون به قطع و یقین میگویم و به پشتوانه بزرگترین آزمایش زمانه و 5سال و 9ماه گذشته میگویم كه مجاهدین بی سلاح، بسا توانمندتر و قویتر از روز نخستین شدهاند. باشد كه شكرگزار باشند و قدر رحمت مریم و نعمت شورای رهبری خود بهویژه سردار و سالارشان در شهرشرف را بدانند. وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. . و این نبردی است تا پیروزی… .
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست مسعود رجوی 14آذر 1387.